سریال حریم سلطان

ساخت وبلاگ

 

 حریم سلطان

از تکنولوژی روز دنیا

حریم سلطان
Muhteşem Yüzyıl
MagnificentCenturyTheme.jpg
فرمت رمان تاریخی
نویسنده مرال اوکای
کارگردان یاغمور تایلان
دورول تایلان
ستارگان خالد ارگنچ
نور فتاح‌اوغلو
مریم اوزرلی
اوکان یالابیک
نباهت چهره
سلما ارگچ
محمد گونسور
پلین کاراهان
جانسو دره
اوزان گوون
اورکون اونگن
تونجل کورتیز
فیلیز احمد
کشور سازنده ترکیه
زبان‌ها ترکی استانبولی
تعداد فصل‌ها ۳
تعداد قسمت‌ها 93
تولید
تهیه‌کننده تیمز پروداکشن
مکان‌ها استانبول، ادیرنه، مارماریس
زمان اجرا ۱۲۰~۷۰ دقیقه
پخش کننده
شبکه اصلی شو تی‌وی (۲۰۱۱)
استار تی‌وی (۲۰۱۲)
۵ ژانویهٔ ۲۰۱۱ تاکنون

حریم سلطان (به ترکی استانبولی: Muhteşem Yüzyıl؛ به معنای سدهٔ باشکوه) نام یک سریال تلویزیونی تاریخی ترک‌زبان است. فصل اول این سریال از شبکهٔ تلویزیونی شو تی‌وی و فصل دوم آن از شبکهٔ استار تی‌وی در حال پخش است. شبکهٔ جم تی‌وی این سریال را با دوبلهٔ فارسی و با نام «حریم سلطان» پخش می‌کند. داستان سریال بر پایهٔ زندگی سلطان سلیمان قانونی، مشهورترین سلطان امپراتوری عثمانی و خرم سلطان (روکسلانا)، کنیز و برده‌ای که ملکه شد، نوشته شده‌است.برخی از نمایندگان مجلس ترکیه وهمچنین رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور خواهان توقف پخش این سریال شدند و لایحه ای به مجلس ترکیه درباره توقف ساخت ادامه سریال ارائه کردند.[۱]

 

داستان [ویرایش]

نام اصلی سریال (سدهٔ باشکوه) به دوران سلطنت سلطان سلیمان قانونی اشاره دارد و این مجموعهٔ تلویزیونی، توطئه‌ها و دسیسه‌هایی که در حرمسرا و دربار او روی می‌داد را به تصویر می‌کشاند. جزئیات اکثر حوادث و اتفاقاتی که در سریال روی می‌دهد، واقعیت ندارد اما کلیت حوادث، واقعیت تاریخی دارد.

سلطان سلیمان در ۲۶ سالگی بر تخت سلطنت نشست. او در پی آن بود که امپراتوری عثمانی را قدرتمندتر و گسترده‌تر از امپراتوری اسکندر کبیر سازد و به آن وجهه‌ای شکست‌ناپذیر بخشد. در تمام مدت ۴۶ سال سلطنتش، سلیمان به عنوان مقتدرترین سلحشور و فرمانروای شرق و غرب شناخته می‌شد. در سال ۱۵۲۰، سلیمان در حال شکار بود که از مرگ پدر خبردار شد و بدین ترتیب امپراتوری عثمانی صاحب سلطانی جدید می‌گشت. سلیمان همسرش، ماه‌دوران سلطان و پسرش، شاهزاده مصطفی را در کاخ مانیسا ترک گفت و به همراه یار و همدم نزدیکش، ابراهیم پارگایی رهسپار کاخ توپقاپی شد. سلیمان بدون آنکه خود بداند در مسیری قدم گذاشته بود که در نهایت، اوج شکوه و عظمت امپراتوری عثمانی را در پی داشت.

در حالیکه آن دو در راه کاخ توپقاپی بودند، یک کشتی متعلق به دولت عثمانی از کریمه در قسطنطنیه پهلو گرفته بود و بردگان مسیحی به‌اسارت‌گرفته‌شده را به کاخ عثمانی اهدا می‌کرد. یکی از بردگان که الکساندرا لا روسا نام داشت، دختر یک کشیش ارتودوکس اهل اوکراین بود که قتل پدر، مادر و نامزدش به هنگام یورش تاتارها را به چشم خود دیده بود. این دختر جوان که به اسارت در آمده بود و به کاخ عثمانی فروخته شده بود، بعدها نام خرم سلطان را اختیار می‌کند و آنچنان سلیمان را شیفتهٔ خود می‌کند که سلطان حاضر می‌شود با زیر پا گذاشتن رسوم و عادات پیشین، او را به ازدواج نکاحی خویش درآورد (پس از آنکه تیمور، بایزید را شکست داد و زنش را به اسارت گرفت، سلاطین عثمانی از ازدواج نکاحی خودداری می‌کردند). خرم برای سلطان پسر به دنیا می‌آورد و از طریق خونریزی و دسیسه‌چینی در کنار سلیمان بر امپراتوری عثمانی حکمرانی می‌کند. عشق شدید سلیمان به خرم باعث می‌شود که راه‌ها برای اعمال نفوذ خرم بر دربار باز باشد.

سریال تلویزیونی حریم سلطان به روابط حاکم بین اعضای خاندان سلطنتی، به‌ویژه گرفتاری‌ها و رقابت‌های رمانتیک آن‌ها می‌پردازد. عداوت بین خرم سلطان و ماه‌دوران سلطان، ترقی خرم از جایگاه یک کنیز به جایگاه سوگلی سلطان، فرو افتادن خرم از چشم سلطان پس از به دنیا آوردن مهرماه سلطان، و اوج گرفتن دوبارهٔ او، مضمون اصلی این سریال تلویزیونی را تشکیل می‌دهد. علاقهٔ وزیر اعظم (ابراهیم پاشا) به یکی از زنان دربار (خدیجه سلطان) و علاقه نگار کالفا به ابراهیم پاشا و رابطه پنهانی آنها و انتقام جویی خرم سلطان از ابراهیم پاشا، تنش بین اروپای مسیحی و امپراتوری سنی‌مذهب عثمانی و فتوحات سلیمان از جمله مضامین و داستان‌های فرعی سریال به شمار می‌آیند.

فصل اول [ویرایش]

داستان با برخورد اتفاقی سلطان سلیمان با ابراهیم پارگایی آغاز می‌شود. در همین حال، الکساندرا لا روسا (بعداً خرم سلطان) در زادگاهش، اسیر یورش تاتارهای کریمه می‌شود. پدر، مادر، و خواهرش در نتیجهٔ این یورش کشته می‌شوند اما نامزدش، لئو زنده می‌ماند و می‌گریزد (اگرچه الکساندرا گمان می‌کند که لئو مرده‌است). در کشتی‌ای که او را به کاخ توپقاپی می‌برند، زنان دیگری از جمله بهترین دوستش، ماریا (بعداً گل‌نهال) نیز حضور دارند.

وقتی الکساندرا به کاخ می‌رسد، یکی از خدمتکاران (نگار کالفا) به او می‌گوید که اگر او سوگلی سلطان شود و برای سلطان، پسر به دنیا بیاورد، خودش سلطانه خواهد شد و بر دنیا حکمرانی خواهد کرد. بنابراین هنگامی که سلیمان در حال عبور از کنار کنیزان است، تمامی کنیزان به نشانهٔ احترام در برابر او تعظیم کرده‌اند اما الکساندرا چنین نمی‌کند و در عوض نام سلیمان را فریاد می‌کشد. سلطان که به او نگاه می‌کند، الکساندرا غش می‌کند و سلطان او را می‌گیرد. از همان زمان، الکساندرا مورد توجه سلطان قرار می‌گیرد و سلطان نام خرم را بر او می‌نهد. خرم که یک مسیحی بود، به اسلام می‌گرود.

ماه‌دوران (سوگلی دیگر سلطان) با خرم به‌سختی درگیر می‌شود و او را به‌شدت کتک می‌زند زیرا بر این باور است که خرم موجب سقط جنین او شده‌است. وقتی سلیمان از این قضیه آگاه می‌شود، از ماه‌دوران دل‌آزده می‌شود. در ادامه، خرم اولین پسرش، محمد را باردار می‌شود. وقتی خرم باردار است، سلیمان از او می‌خواهد که برای خوردن شیرینی به اتاقش بیاید؛ شیرینی‌هایی که توسط ماه‌دوران زهرآلود شده‌اند. با خوردن آن شیرینی‌ها، خرم از حال می‌رود اما سلیمان او را نجات می‌دهد. با روی دادن این ماجرا، نفرت سلیمان از ماه‌دوران فزونی می‌گیرد.

ویکتوریا (بعداً صدیقه) که شوهرش در یکی از نبردها توسط سلیمان کشته شده‌است، به قسطنطنیه می‌رود تا انتقام شوهرش را بگیرد.

خرم، اولین و تنها دختر سلیمان، مهرماه را باردار می‌شود. پس از زادن مهرماه، جشنی در حرمسرا ترتیب می‌دهد، اما در این جشن با یکی از سوگلی‌های دیگر سلطان به نام عایشه خاتون درگیر می‌شود و او را تهدید به قتل می‌کند. عایشه که از قصد و نیت صدیقه آگاه شده بود، توسط صدیقه کشته می‌شود. از آنجا که خرم پیشتر عایشه را به قتل تهدید کرده بود، تمامی شواهد علیه خرم بود. در نتیجه سلیمان، خرم را به کاخ پیشین (کاخ کریمه) تبعید می‌کند.

در این اثنا، ابراهیم پاشا با خدیجه سلطان (خواهر سلطان) ازدواج می‌کند. ابراهیم به خرم می‌گوید که او می‌تواند به کاخ توپقاپی بازگردد به شرطی که دامن ماه‌دوران را ببوسد. خرم در ابتدا این پیشنهاد را رد می‌کند اما در نهایت تغییر نظر می‌دهد.

لئو، نامزد پیشین خرم، از مکان سکونت خرم آگاه می‌شود و با پیشه کردن شغل نقاش کاخ، سعی می‌کند به خرم نزدیک شود. اما ابراهیم پاشا از رابطهٔ خرم سلطان با لئو آگاه می‌شود و به خرم می‌گوید که او (خرم) باید با راحت‌الحلقوم زهرآلود، لئو را از میان بردارد و یا اینکه خودش (ابراهیم)، سلطان را از ماجرا خبردار خواهد کرد.

سلیمان خارج از قصر ابراهیم در چادری نشسته‌است، انگور می‌خورد و از مشاهدهٔ مناظر طبیعی لذت می‌برد و صدیقه قرار است از او پذیرایی کند. در سه دقیقهٔ پایانی این قسمت می‌بینیم که صدیقه در حالی که سینی به دست دارد نزدیک سلطان می‌شود. روی سینی، یک لیوان آب قرار دارد اما زیر آن خنجری در دست صدیقه‌است. خرم در حالی که راحت‌الحلقوم زهرآگین را به لئو می‌خوراند، گریه می‌کند. و سپس صدیقه با قرار دادن خنجری زیر گلوی سلیمان، او را به مرگ تهدید می‌کند. اما سلیمان صدیقه را خلع سلاح میکند و به دستور ابراهیم صدیقه توسط چماقدار به دریا انداخته می شود. خرم که از مرگ لئو ناراحت میشود درصدد انتقام از ابراهیم پاشا بر می اید و دفتر مخصوص ابراهیم را به زهر الوده میکند فرزند خدیجه با کمک خرم به سختی دنیا می اید. پرنسس ایزابلا به اسارت در امده و وارد قصر میشود . ابراهیم پاشا مجسمه هایی را غنیمت به قصر می اورد و سپس بر اثر جادوی خرم بیمار میشود نامزد پرنسس برای نجات او به قصر می اید اما موفق به نجاتش نمیشود پرنسس قصر را اتش میزند ابراهیم پاشا به سینیور گریتی به دروغ خبر مرگ پرنسس به دلیل اتش سوزی را می دهد پرنسس به کاخ خدیجه وارد میشود اما خدیجه ازین امر ناراضی است و او را به قصر سلیمان می برند خرم از سلیمان میخواهد که پرنسس را رها کند اما ماهی دوران قصد دارد تا پرنسس به خلوت سلیمان برود تا خرم را از چشم سلیمان بیاندازد دفترچه خاطرات لئو بدست ابراهیم می افتد و دفتر را نزد سلیمان برده و از خرم میخواهد نوشته های لئو را برای سلطان باز گو کند در همین حال خبر مرگ پسر خدیجه میرسد و ابراهیم و سلیمان شتابان از قصر خارج میشوند و خرم دفتر را به باغ می اندازد خدیجه پس از مرگ پسرش افسرده میشود و با ابراهیم قهر کرده و بدستور برادرش به مسافرت میرود در همین حال نگار کالفا با ابراهیم رابطه پیدا میکند پرنسس عاشق سلیمان میشود و به خلوتش میرود خرم ازین اتفاق بسیار ازرده میشود و پرنسس را فراری میدهد اما سمبل خان ازین قضیه خبر دار شده و ابراهیم پرنسس را از کشتی به قصر باز میگرداند در همین حال ابراهیم بار دیگر قصد کنار زدن خرم را دارد و تصمیم به قتل پرنسس میگیرد تا قتل را به گردن خرم بیاندازد پرنسس بار دگر قصد فرار با اسب میکند که زخمی میشود نگار کالفا که از عشق ابراهیم پاشا میسوزد تصمیم به خودکشی میگیرد اما ابراهیم به طور ناگهانی او را نجات میدهد در همین حال خرم با همکاری گل اغا و نگار کالفا قصد مسموم کردن پرنسس را دارند که پرستار ایزابلا غذا را خورده میمیرد سرانجام به طور نامعلومی پرنسس با موافقت سلطان سلیمان به روم بازمیگردد

فصل دوم [ویرایش]

خدیجه دو قلو باردار میشود سلیمان به جنگ میرود دفتر خاطرات لئو بدست والده سلطان می افتد و از خرم بازخواست میکند خرم قضایا را برای والده بازگو میکند والده از هوش میرود پس از به هوش امدن والده خرم دفتر را در مقابل چشمان والده سلطان در شومینه میسوزاند خرم از والده میخواهد تا برای موفقیت و سلامتی سلیمان در جنگ نذر کند والده میگوید که از شیخ الاسلام اجازه بگیر خرم نامه ای به شیخ مینویسد شیخ الاسلام خرم را برده میداند و نمیتواند تا زمانی که ازاد شود نذری بدهد سلیمان باز میگردد و خرم را ازاد میکند سلیمان خرم سلطان را به اتاقش فرا میخواند اما خرم سرباز میزند سلیمان به اتاق خرم میرود خرم به او میگوید باید با هم عقد کنیم من ازاد شده ام و به تو نامحرمم! سلیمان شاکی میشود و دستور می دهد تا خرم را از قصر اخراج کنند والده و ماهی دوران و ابراهیم خشنود میشوند خرم با نوشتن نامه ای به سلیمان از قصر خارج میشود مهری ماه دختر خرم از دوری برادران و پدرش بیمار میشود سلیمان شب به کاخ میرود و در انجا در کنار مهری ماه وخرم میگذراند والده سلطان به تحریک ماهی دوران و با همکاری ابراهیم پاشا نقشه قتل خرم را میکشند شبانه خرم برای ملاقات پسرانش به قصر باز میگردد که در راه مورد یورش قرار میگرد و اما بالی بیک که دایه خاتون او را از بازگشت خرم به قصر اگاه کرده او را نجات میدهد خرم که میداند ابراهیم در یورش به او دست داشته در مراسم خته سوران مصطفی و محمد نقشه قتل ابراهیم پاشا را ترتیب میدهد اما وقتی به ملاقات خدیجه میرود دلش به حال او میسوزد و از قتل ابراهیم منصرف میشود سلیمان در مراسم ختنه سوران پسرانش خرم را به عقد خود در می اورد و این قضیه را به مادرش اطلاع میدهد که موجب خشم او شده و غش میکند ابراهیم در جشن مورد اصابت تیری زهر دار قرار میگیرد و بشدت بیمار میشود و برای شفا او را همراه با سمبل خان و نگار به چشمه اب گرم میبرند. نگار که عاشق ابراهیم پاشا است به ناچار با نصوح خان ازدواج میکند اما ابراهیم از نصوح میخواهد تا نگار را طلاق بدهد و در شب عروسی ابراهیم پاشا با نگار همبستر میشود خدیجه سلطان یک پسر و دختر بدنیا میاورد ایبیکه برادرزاده والده سلطان به قصر وارد میشود ماه دوران از سلیمان میخواهد که او را نیز همانند خرم ازاد کند اما سلطان ازین موضوع سرباز میزند و ماهی دوران به ناچار از سلطان میخواهد که بهمراه پسرش قصر را ترک کند سلطان رفتن ماهی دوران را قبول میکند اما اجازه رفتن پسرش را نمیدهد که سرانجام با درخواست مصطفی سلطان سلیمان قبول کرده و انها به کاخ ادیرنه تبعید میشوند سالها در گذرند خرم پنجمین فرزندش بنام جهانگیر را بدنيا مي اورد شاهزاده مصطفي بزرگ شده و بهمراه مادرش از اديرنه باز ميگردند سلطان سليمان براي فتح شارلکن به جنگ ميرود و مصطفي را نيز با خود ميبرد. والده سلطان که پيش از اين به ظاهر و براي رضايت پسرش با خرم صلح کرده بود بار دگر به تحريک ماه دوران در نبود سلطان نقشه اي براي مرگ خرم سلطان ميکشند و حرمسرا را به اشوب ميکشانند عده اي از کنيزان به قصد کشتن بزور وارد اتاق خرم شده و چهره خرم را با مشعل اتش ميسوزانند

 

شخصیت‌های اصلی [ویرایش]

نام بازیگر نقش توضیح
خالد ارگنچ سلطان سلیمان قانونی دهمین سلطان امپراتوری عثمانی
مریم اوزرلی خرم سلطان خاصگی سلطان، مادر پنج فرزند سلطان
نباهت چهره عایشه حفصه سلطان والده سلطان و خاصگی سلطان سلیم اول
نور فتاح‌اوغلو ماه‌دوران سلطان سوگلی دوم سلطان، مادر اولین فرزند سلطان
سلما ارگچ خدیجه سلطان خواهر سلیمان
اوکان یالابیک ابراهیم پاشا وزیر اعظم امپراتوری عثمانی
محمد گونسور شاهزاده مصطفی فرزند نخست سلیمان و ماه‌دوران
پلین کاراهان مهرماه سلطان دختر سلیمان و خرم
اورکون اونگن شاهزاده محمد فرزند نخست سلیمان و خرم
جانسو دره فیروزه خاتون معشوقهٔ سلیمان
اوزان گوون رستم پاشا همسر مهرماه و وزیر اعظم امپراتوری عثمانی
فیلیز احمد نگار کالفا خدمتکار و کارآموز حرم‌سرا
آلپ اویکن کلمنت هفتم پاپ کلیسای کاتولیک
سلما کچیک دایه خاتون پیشخدمت والده سلطان
نیهان بویوک‌آغاچ گل‌شاه پیشخدمت ماه‌دوران، پیشخدمت خرم
سلیم بایراکتار سُمبل خان رئیس خواجگان حرمسرا
فاتح آل ماتراکچی نصوح ریاضی‌دان، مورخ، جغرافی‌دان، چهره‌نگار مینیاتور، و مخترع
بوراک اوزچیویت مالکوچ‌اوغلو بالی خان خاص اوداباشی (اتاقدار مخصوص سلطان)
ازگی ایوب‌اوغلو آیبیگه خاتون برادرزادهٔ والده سلطان، شاهزادهٔ کریمه، معشوقهٔ بالی خان
تونجل کورتیز ابوسعود افندی خدمتکار سلطان سلیمان
یوکسل اونال شکر آغا سرآشپز کاخ
انگین گونایدین گل آغا خواجهٔ حرمسرا و مورد اعتماد خرم
ایپک یالووا ایزابلا فورتونا شاهدخت کاستیا، یکی از معشوقگان سلیمان

جنجال‌ها [ویرایش]

پخش سریال حریم سلطان، انتقادات و اعتراضاتی را در کشور ترکیه برانگیخت. برخی از بینندگان به آنچه ارائهٔ تصویری «نامحترمانه»، «شرم‌آور»، و «خوش‌گذران» از شخصیت تاریخی سلطان سلیمان می‌خواندند واکنش نشان دادند. شورای عالی رادیو و تلویزیون ترکیه ادعا کرد که بیش از ۷۰٬۰۰۰ شکایت دربارهٔ این سریال دریافت کرده‌است و به شو تی‌وی اخطار داد تا به خاطر نمایش نادرست «حریم خصوصی یک شخصیت تاریخی» به صورت عمومی عذرخواهی کند. رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، نمایش این سریال را به دلیل «بد جلوه دادن تاریخ ترکیه به نسل جوان» کشور محکوم کرد. گروه‌های کوچک اسلام‌گرا و ملی‌گرا به نشانهٔ اعتراض مقابل استودیوی شو تی‌وی تجمع کردند اما سریال همچنان مخاطبان و علاقه‌مندان فراوانی دارد.

نمایندگان اسلام‌گرای وابسته به حزب عدالت و توسعه بسیاری از نیروهای ملی‌گرا نیز با ممنوع شدن سریال "عصر پرشکوه" (حریم سلطان) موافق هستند، زیرا عقیده دارند که این سریال تصویری مخدوش از سلطان عثمانی ارائه داده است. پارلمان ترکیه به زودی به لایحه‌ای رسیدگی می‌کند که هدف آن توقف ادامه پخش سریال "عصر پرشکوه" در سال ۲۰۱۳ است.طرفداران پرشمار سریال می‌گویند که سریال با فیلم مستند تفاوت دارد و لازم نیست عین واقعیات تاریخی در سریال بازسازی شود و هدف سریال درس تاریخ نیست، بلکه سرگرم کردن مردم با مضمونی تاریخی است. از سویی دیگر برخی از منتقدان مرال اوکای، نویسنده فیلمنامه سریال را متهم می‌کنند که برای جذاب کردن اثر خود از بکار بردن تحریفات تاریخی هیچ ابایی نداشته است. [۲]

در همین حال "ارطغرل گونای" وزیر فرهنگ ترکیه در اظهاراتی درباره سریال بحث برانگیز حریم سلطان گفت که دولت هیچ قصدی مبنی بر توقف پخش این سریال ندارد ولی عوامل و سازندگان این سریال باید دقت بیشتری بر ساخت آن داشته باشند تا با حقایق تاریخی در تضاد نباشد.پیش ازین نخست وزیر ترکیه در رابطه بااین سریال گفته بود: «ما هرگز چنین پدرانی نداشتیم و سرزمین ما هم هرگز چنین سلطانی نداشته است.»

تکنولوژی روز دنیا...
ما را در سایت تکنولوژی روز دنیا دنبال می کنید

برچسب : توظیح کامل سریال حریم سلطان,نام بازیگران حریم سلطان,خلاصه فیلم حریم سلطان,سلطان سلیمان,خرم سلطان,ماه دوران,مهرماه,عثمانی , نویسنده : ایمان رنجبر iman-ranjbar بازدید : 2123 تاريخ : 29 / 1 / 1392 ساعت: 18:01